جدول جو
جدول جو

معنی کاشی پز - جستجوی لغت در جدول جو

کاشی پز
کسی که آجر کاشی درست می کند، کاشی تراش، کاشی ساز، کاشی گر
تصویری از کاشی پز
تصویر کاشی پز
فرهنگ فارسی عمید
کاشی پز(پَ / پِ شِ)
کسی که خشت کاشی میسازد. آنکه آوندهای کاشی میسازد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
کاشی پز
کسی که کاشی سازد آنکه کاشی در کوره پزد و عمل آورد
تصویری از کاشی پز
تصویر کاشی پز
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کاشی ساز
تصویر کاشی ساز
کاشی پز، آنکه آجر کاشی درست می کند، کاشی تراش، کاشی ساز، کاشی گر
فرهنگ فارسی عمید
(پَ / پِ)
آنک کاشی سازد، کسی که کاشی بعمل آرد
لغت نامه دهخدا
(کُ)
دهی است از دهستان کلاس بخش سردشت شهرستان مهاباد واقع دریازده هزارگزی شمال خاوری سردشت و یک هزارگزی خاور شوسۀ سردشت به مهاباد. ناحیه ای است کوهستانی و جنگلی معتدل سالم و دارای 96 تن سکنه. از چشمه مشروب میشود. محصولاتش غلات و توتون است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
چای پزنده. پزندۀ چای. چایچی. قهوه چی. چای فروش
لغت نامه دهخدا
اسم هندی قنابری است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کاشی پزی
تصویر کاشی پزی
شغل و عمل کاشی پز: (ترقی کاشی پزی (در عهد ناصر الدین شاه قاجار)) (الماثرو الاثار)، محل پختن و عمل آوردن کاشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاشی ساز
تصویر کاشی ساز
کسی که کاشی سازد آنکه کاشی درست کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاک پز
تصویر کاک پز
آنکه نان کاک پزد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناشی از
تصویر ناشی از
برآمده از
فرهنگ واژه فارسی سره